شیخ محمد صالح پردل

شیخ محمد صالح پردل

مطالب مذهبی

 

گذری كوتاه بر زندگی شیخ محمد ضیایی رحمة الله علیه

قال الله تعالی: «من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه ومنهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا»در میان مومنان مردانی هستند كه با خدا راست بوده اند در پیمانی كه با او بسته اند. برخی پیمان خود را بسر برده اند (و شربت شهادت سر كشیده اند) و برخی نیز در انتظارند (تا كی توفیق رفیق می گردد و جان را به جان آفرین تسلیم خواهند كرد). آنان هیچگونه تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود نداده اند (و كمترین انحراف و تزلزلی در كار خود پیدا نكرده اند.)

ولادت، خانواده و تربیت اسلامی

شیخ محمد ضیایی فرزند محمد صالح فرزند محمد فرزند محمد صالح فرزند اسماعیل فرزند شمس الدین روز چهارشنبه 13 تیر ماه 1318 (هـ.ش) مطابق با 17 جمادی الاولی 1358 (هـ.ق) در خانواده ای مومن و متدین در روستای هود از توابع بخش اوز لارستان فارس متولد شد. پدرش حاج محمد صالح امام جماعت روستا بود و همچنین اجدادش تا پنج پشت امام جماعت و قاضی هود بودند. مردم اختلافات، مسائل و مشكلات دینی و اجتماعی خود را نزد او حل می كردند و بدین سبب او را قاضی می نامیدند حاج محمد صالح علوم دینی را در مدرسه شیخ احمد فقیهی در شهراوز فرا گرفته بود. بسیار مطالعه می كرد و به دلیل حافظه قویش از معلومات دینی، تاریخی و ادبی خوبی برخوردار بوده و از این نظر سرآمد بزرگان منطقه به حساب می آمد.

مسجد جامع روستا را خود اداره می كرد و خودش اذان می گفت: می گویند صدای بسیار رسایی داشت به گونه ای كه صدای اذان او از فاصله 5 كیلومتری -در آن زمان بدون بلندگو- شنیده می شد. به تربیت فرزندانش بسیار اهمیت می داد و با وجود اینکه به كشاورزی و باغداری هم مشغول بود اجازه نمی داد حتی یك وعده نماز جماعت مسجد از او فوت شود. مادر شهید نیز از خانواده ای متدین و اهل علم از شیوخ روستای هَرم بود. شیخ محمد ضیایی در چنین محیطی و زیر نظر چنین پدر و مادری پرورش یافت.

در جستجوی علم و دانش

دوران كودكی را در روستای خود پشت سر گذاشت، مدت یك سال یا بیش در روستای بیدشهر در مكتبخانه مرحوم سید عقیل كاملی - دایی مادرش- به فراگیری قرآن مشغول بود. چهار سال از دوران دبستان را در روستای كوره سپری كرد. پس از آن به تشویق پدرش به مدت 4 سال در مدرسه دینی اوز - مدرسه شیخ احمد فقیهی - به تحصیلات دینی پرداخت. سپس به اصرار خودش و تشویق مادرش به قصد ادامه تحصیلات دینی راهی خارج از كشور شد. در ابتدا پدرش مخالف خارج رفتن وی بود و اصرار داشت كه او تحصیل علوم دینی را در همان مدرسه اوز به پایان رساند و در غیر اینصورت به كشاورزی و باغداری مشغول شود. اما اصرار شهید برای تحصیل در مدینه منوره و پشتیبانی مادرش باعث شد تا پدرش در سال 35 یا 36 شمسی او را به قطر بفرستد. در آن زمان شیخ 17 یا 18 ساله بود. مدت 6 ماه در آنجا مشغول كار بود. تا اینكه شیخ صدیق منصوری كه پیش از او از روستای كوره برای تحصیل به مدینه رفته بود ضمن نامه ای به شهید خبر می دهد كه برای او در مدینه منوره مجالی برای درس خواندن مهیا کرده است و بهتر است هرچه زودتر راهی مدینه شود. شهید برای كار، قرارداد یكساله داشت اما پس از دریافت نامه در حالیكه شش ماه از قراردادش گذشته بود بدون گرفتن حقوق، كارش را رها كرده و همراه كاروان حج از قطر رهسپار مدینه منوره گردید.

سال 1336 هـ.ش در سن 18 سالگی وارد مدینه شد. تحصیلات خود را همراه با شیخ صدیق منصوری بصورت غیر رسمی شروع می كند. در آن زمان هنوز دانشگاه مدینه افتتاح نشده بود ابتدا در مدرسه «دارالحدیث» درس می خواندند. بیشتر علوم دینی را در حلقه های درسی كه علمای مدینه در حرم نبوی تشكیل می دادند فرا گرفتند. این حلقه های درس در روضه مسجد النبی برگزار می شد. در آن مكان شریف صحیح بخاری، صحیح مسلم، سیرت و تفسیر را نزد شیخ محمد مختار شنقیطی آموخت. «احیاء علوم الدین» امام محمد غزالی را نزد شیخ ابراهیم خُتَنی كه اصلیتش بخارایی و فارسی زبان بود فرا گرفت. در حلقه درس حدیث در هر جلسه حدیث جدید را با شرح و تفسیر و دلایل می خواندند و در جلسه بعد از اول شروع كرده تا به حدیث جدید می رسیدند. شیوه درس خواندنشان به گونه ای بود كه شهید پیش از ورود به دانشگاه چندین بار صحیح بخاری و صحیح مسلم را دوره كرده بود. و حفظ قرآن را زیر نظر استاد حفظ در روضه شریف شروع کرده بود به صورتی که پیش از ورود به دانشگاه حافظ كل قرآن شد. 4سال بدین شكل بصورت غیر رسمی علوم دینی را كسب كرد یكی از هم دوره های عرب ایشان در دانشگاه مدینه پس از شهادتش در مورد وی گفته بود: دخل الجامعة و هو مجتهد.

وقتی در سال 1340 هـ.ش دانشگاه مدینه افتتاح شد، شهید جزء اولین گروه دانشجویان این دانشگاه بود. شهید ضیایی و شیخ صدیق منصوری تنها ایرانیان دانشگاه مدینه بودند. و به تشویق و تاكید شهید، برادرش شیخ عبدالوهاب ضیایی نیز دو سال بعد به مدینه رفت و به عنوان سومین ایرانی وارد دانشگاه مدینه شد. دانشگاه مدینه شامل چهار بخش مقدماتی، اعدادی، ثانوی و دانشگاه بود. شهید ضیایی از دوره ثانوی شروع به تحصیل كرد كه معادل دوره دبیرستان ایران است. تحصیلات دانشگاهی را در رشته شریعت گذراند. در طول تحصیلات همواره جزء دانشجویان ممتاز بود. به اندازه ای به زبان عربی مسلط بود كه خود می گفت: «در مدینه وقتی عربی صحبت می كردم كسی متوجه ایرانی بودنم نمی شد.»

پس از 8 سال با مدرك لیسانس در رشته شریعت با درجه جید جداً (بسیار عالی) از دانشگاه مدینه فارغ التحصیل شد. از جمله اساتید وی در دانشگاه: عبدالمحسن عباد، شیخ عبدالعزیز بن باز (رئیس دانشگاه)، شیخ محمد امین شنقیطی، شیخ عطیه محمد سالم، شیخ ابوبکر جزایری و شیخ عمر فلاته بودند، لازم به ذكر است كه شهید در تمام مدت تحصیل و اقامت در مدینه منوره از حمایتهای مالی و غیر مالی و راهنمایی های مرحوم شیخ عبدالرحیم انصاری یكی از علمای ایرانی ساكن مدینه برخوردار بودند. شهید ضیایی در مجموع حدود 13 سال در مدینه منوره اقامت داشتند و در این مدت 13 بار به سفر حج مشرف شد.

 

مبارزه با جهل، بی دینی و نفاق

وقتی شهید از سال 48 فعالیت مذهبی خود را شروع كرد با مردمی روبرو بود كه از دین و مذهب چیز زیادی نمی دانستند و زمینه بی دینی و گمراهی با توجه به وضعیت پیش از انقلاب، فراهم بود. از همان ابتدای فعالیت همواره با تهدیدات، تمسخرها و مخالفت های افراد بی دین و منافق روبرو بود. از جمله این افراد، كسرویها و بهایی ها بودند كه مدتی بود در میان اهل سنت نفوذ كرده و پیروانی داشتند شهید یكی دو سخنرانی تند علیه آنها ایراد نمود، مانند : انتقاد شدید از جماعت مسجد در مورد شرکت کردن در تشییع جنازه چنین افرادی که منجر به توطئه ای شد كه در سال 53 علیه وی طرح ریزی كردند. در این حادثه شیخ ضیایی با خوردن شربتی مسموم در خانه یكی از این افراد دچار ناراحتی اعصاب شد. پس از مدتی تحمل بیماری، در شیراز تحت درمان قرار گرفت و بعد از سه - چهار ماه مشكلات روحی روانی بهبود یافت.

تاسیس مدرسه علوم اسلامی اهل سنت و جماعت در بندرعباس

در سال 1360 هـ.ش مدرسه علوم اسلامی اهل سنت و جماعت بندر عباس را با تشویقات و حمایت های مالی حاج ابراهیم عباسی و تشویقات شیخ مصطفی کهتویه تاسیس كرد. اگر چه ابتدا با مخالفتهایی روبرو شد، اما با حمایت جناب آقای حقانی نماینده وقت بندر عباس در مجلس توانست اجازه تاسیس مدرسه را بگیرد. تنها گردانندگان مدرسه در بدو تاسیس شهید ضیایی و مولوی محمد حسین واحدی (افغانی) بودند و تعداد طلبه ها در این سال 30 نفر از مناطق مختلف جنوب بودند. دروسی كه خود شهید تدریس می كرد، تفسیر، حدیث، سیرت، نحو و میراث بود. مدرسه ایشان اولین مدرسه اهل سنت در ایران بود كه كلاس بندی شده  و طلاب دروس دینی و دولتی را با هم می خوانند. در سایر مدارس در آن زمان هر چند سابقه بیشتری داشتند فقط دروس دینی را می خواندند. شهید اكثر اوقات خود را در مدرسه می گذراند فاصله منزلش تا مدرسه حدودا پنج كیلومتر بود اما با این وجود بیشتر نمازها را در مدرسه با طلاب می خواند. رابطه خوبی با طلبه ها داشت و در مواقع لزوم برای آنها به منزله پدر بود. به گونه ای كه شاگردانش مشكلات خانوادگی، مالی و ... خود را نیز با وی در میان می گذاشتند. او معتقد بود كه مدرسه را خدا اداره می كند و نه شخص خاصی. و وجود یا عدم وی هیچ مشكلی در روند اداره مدرسه ایجاد نخواهد كرد. همواره می گفت: «هر چه دارم از بركت مسجد رسول الله و مدینه منوره است، اگر خوبی می بینید از بركت آیات و احادیثی است كه در روضه خوانده ام و اگر بدی می بینید از خودم است»، مدرسه بیش از هر چیزی برایش اهمیت داشت. و معتقد بود اداره مدرسه باید توسط شورای مدرسین باشد نه شخص واحد. و بر همین اساس مدرسه به صورت شورایی با مدیریت خود ایشان اداره می شد.

سلوك اخلاقی و كمالات انسانی و ایمانی شیخ شهید

رابطه شهید با مردم بسیار خوب و به صله رحم بسیار اهمیت می داد. در حل و فصل مشكلات نیازمندان نهایت تلاش خود را می كرد. با افرادی كه بنیه مالی ضعیفی داشتند به گونه ای بر خورد می كرد كه هرگز احساس حقارت نمی كردند. اما به یقین آنچه بیشترین تاثیر را بر مردم بخصوص جوانان می گذاشت سخنرانیهای جذاب و جامع ایشان بود. موضوعات سخنرانی ایشان همواره بر محور تبلیغ دین وعقائد اهل سنت و بیان شیوا و درس آموز تاریخ اسلام قرار داشت. هرگز در هیچ سخنرانی و هیچ خطبه ای به هیچ مذهب و فرقه ی اسلامی توهین نمی كرد. شهید معتقد بود برای تبلیغ دین هیچ نیازی به كوبیدن و توهین نیست. در همه چیز میانه رو بود. با وجودی كه اكثر خطبه های جمعه را خود ایراد می كرد، اما هر گز از این جایگاه برای توهین به سایرین استفاده نكرد و لیكن ظاهرا آنچه برای منافقین قابل تحمل نبود همان تبلیغ اسلام بود.

هنگام رفع مشكلات دیگران هیج توجهی به مذهب شخص محتاج نمی كرد. به نماز بسیار اهمیت می داد بویژه نماز صبح با جماعت در مسجد. فرزندانش را از هفت-هشت سالگی به مسجد می برد بخصوص برای نماز صبح.

هنگامی كه راهی مسافرت می شد توصیه اش این بود كه: بی نماز نشوید. همواره دوست داشت كه فرزندانش چه دختر و چه پسر تحصیلات عالیه داشته باشند. با بچه ها بسیار مهربان بود و مخالف تنبیه بدنیشان بود. برای سادات احترام خاصی قایل بود. و بطور كلی آنچه باعث محبوبیت و احترام وی نزد دیگران می شد اخلاق و تواضع و فروتنیشان در برخورد با مردم چه شیعه چه سنی بود.

خوني كه چراغ هدايت و بيداري را بر افروخت

 شيخ محمد ضيايي پس از عمري دعوت. در سن 55 سالگي در روزي ما بين چهارشنبه 22 تيرماه 1373 تا چهار شنبه 29 تيرماه 1373 مطابق با 4 الي 11 صفر 1415 ه_.ق به درجه رفيع شهادت رسيد. شهادت شيخ آخرين و بزرگترين افتخار در زندگي دنيوي او بود كه به آن نايل آمد.

پس از شهادت او مدرسه اي كه با اخلاص او اداره مي شد استوارتر از هميشه به كار خود ادامه داد و نوارهاي سخنراني او بين مردم دست به دست شد، مراسم تشييع جنازه اي كه مردم براي او ترتيب دادند و نه خانواده وي، بي نظير بود.

نه تنها از طرفداران شهيد كاسته نشد بلكه كساني كه تا آن روز نام ضيايي را هم نشنيده بودند، آن روز شنيدند و مشتاق شناختن او شدند. اغراق نيست اگر بگوييم شيخ ضيايي دائره المعارفي از تاريخ اسلام و احكام اسلامي بود كه جامعه اهل سنت از دست داد. اما بدون شك شاگرداني از خود بجاي گذاشت كه توانستند جاي خالي او را پر كنند.

                                    ************

دنیا و هرچه بود به دنیا نهاد و رفت

چون لاله داغ بر دل صحرا نهاد و رفت

مـثل عـبـور حـادثه از مــرز التهــاب

بر روی لحظه های خطر پا نهاد و رفت

مثل نسیم خانه به دوش زمانه بود

مــا را در کنـارپنجـره تنهـا نهـاد و رفت

وقت غروب خورشید همانند آفتـاب

آیـنــه در مقـابــل فــردا نهــاد و رفــت

گـل بود کـز مهاجرت ناگهان خویش

داغ بهــاره ای بـــر مـا نهـــاد و رفــت

 

برگرفته از سایت:http://www.ziyaei.com

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نویسنده: جوان اسلامی ׀ تاریخ: دو شنبه 27 آبان 1392برچسب:زندگینامه شیخ شهید محمد ضیایی رحمة الله علیه, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

CopyRight| 2009 , sheykhpordel.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com